اسلایدر

فهمیده و قانع

درد و دلها, و داستان غم انگیز _Pretty Boy story

داستان واقعی زیباترین پسر شهر _ The true story of the most beautiful boy

فهمیده و قانع

فهمیده و قانع


دوستی داشته باشید که فقط دو خصلت داشته باشه بقه مهم نیست


" فهمیده و قانع "


به کسی که هر چی بگی نفهم باشه


و به کسی که هر چی بگی قانع نباشه


زندگیتو حروم میکنه



نظرات شما عزیزان:

علیرضا1
ساعت16:25---10 اسفند 1395
الانم کسایی هستن که به خاطر زیبایی یا نحوه صحبتت اذیتت کنن؟ مشکلاتت هنوز ادامه داره یا نه؟
پاسخ:درسته ، الان بزرگ شدم صدام بعضيا حرفامو زياد متوجه نميشن ولي ديگه چون بزرگم مسخرم نميكنن و البته منم زياد با بقيه حرف نميزنم ، به خاطر زيبايي نه كسي ديگه اذيت نميكنه البته بعضيا هستن كه حرف بد ميپرونن به شوخي ، اما زياد خودمو درگير نميكنم البته اينا كنار ،مشكلات خانوادگي همشونو باطل كرده


مصطفی
ساعت12:30---19 دی 1395

ممنون ولی من اینو خیلی وقت پیش میدونستم من اصلا با ویزیتور‌های شرکتی کار نمیکنم فقط با پخش کار میکنم
راستی یه سوال دیگه چی شد از فرش فروشی زدید تو کار عمده فروشی مواد عذایی
پاسخ:وقتي مغازمون دو تا شد مشتري هاي ما ديگه نمي اومدن خريد ، از مغازه قبليمون خريد ميكردن و مغازه جديد اصلا مشتري نداشتيم بعضي وقتها خونه دارا مي اومدن يه فرش يا چند متر موكت مي گرفتن ميرفتن . اونوقت بود كه ديديم ديگه اين مغازه فايده نداره فرش بفروشيم صرف نميكنه با همسايه ها در اين مورد صحبت كرديم يكيشون بهمون گفت من اجاره ام اين سال تموم ميشه اگه خواستيد من ميام مغازتون با هم مواد غذايي كار ميكنيم هم بهتون ياد ميدم و هم شما ديگه راحت ميشيد از اين شغل پردردسر ، ژدرم قبول كرد مغازه رو كه جمع كرديم بابام برادر دومم رو فرستاد تا با اون آقا تو مغازه ما شريكي كار كند . برادرم ياد گرفت بعد از دو سال اون آقا هم از ما جدا شد من به داداشم پيوستم و من و اون افتاديم تو پخش مواد غذايي



علی
ساعت23:01---16 دی 1395
سلام. یه کم از زندگی نامت روخوندم دیدم من و تو چقدر شبیه هم هستیم. (پسر خوشکل ،لکنت زبان،مغازه دار،تنها واقعا تنها و فکر کردن به خودکشی که بعضی وقتها فکر میکنم واقعا تنها راهی است که مونده) همیشه به خدا میگفتم ینعی کسی هست که مشکلات منو داشته باشه،مشکلاتی که از نظر دیگران مشکلی نیست ولی از نظر خودم بزرگترین مشکلات دنیاست. به هر حال نمیدونم بگم خوشحالم یکی مثل خودم پیدا شده یا ناراحت؟
پاسخ:سلام ، قربانت مهربون ، بی خیال باشی مشکلی نداری اگه تو ذهنت مشکلاتو تجسم کنی خیلی چیزارو هم باید روشون بزاری . بیخیال شو منم یه روزی هی به خودم میگفتم اعصابم خراب میشد و همش گناه میکردم آخرش چی؟؟ خوب شدم؟ نه به خدا . تو دوست من تو هم بیخیال ادامه بده . از ما بدبخت تر هم تو این دنیا وجود داره تو تلگرام میخوندم یه دختر تا جوونی تو یه لگن بزرگ شده اونم اینکه کوتوله بوده . به خدا باید خدارو شکر کنیم من دیگه قید همه چیو زدم دوست دارم تا آخر بیخیالانه ادامه بدم تو هم همینطور اصلا به دلت غم راه نده =دوست خوبت محمد باقر


مصطفی
ساعت20:31---15 دی 1395
حلالی داداش, من تا حالا کسیو نفزین نکردم
پاسخ:اقایی ، مجکرم ، راستی گفتی سوپرمارکت داری اون وزیتورهای احمقی که میان مغازه و میخوان برات جنس بنویسن مواظبشون باش اصلا کد ملیتو بهشون نده با کد ملیت برات جنس بفرستت ده درصد مالیات جنس میره دارایی، یعنی اگه یه روغن بیست تومن باشه دو تومن سهم داراییه ، اداره دارایی هم نگه میداره سه چهار سال بعد فراخوان میفرسته واست که مثلا چهار سال پیش اینقدر خرید کردی بیا مالیاتشو پرداخت کن . اصلا به این ویزیتورها و شرکتها کد ملی نده ، تشکر


-
ساعت15:56---15 دی 1395
مگه داشتیم کسی رو که به خاطر داستان همچین کاری کنه؟
پاسخ:منظورتو متوجه نشدم


-
ساعت15:41---15 دی 1395
گفته بودی:"عکسمو به یه بدن لخت میچسبونن بعد باهاش تهدیدم میکنن"خدایی تا حالا به این جاش فکر نکرده بودم.
پاسخ:مجازی همینه حتی نباید یه عکس تو کامپیوترت باشه شاید آدمایی باشن که بتونن به کامپیوترت هم نفوز کنن


علی رضا
ساعت14:30---15 دی 1395
بیا جواب بده دیگه
پاسخ:نبودم الان اومدم باشه


-
ساعت12:39---14 دی 1395
اقا اصن بیخیال .عکس نزار.الان حتما میای به ما انگ بچه باز و بی الی میزنی.فکر کن اصن چیزی نگفتم.به اون بندگان خدایی هم که اسمشونو تو خصوصی گفتم گیر نده
پاسخ:نه دیگه کاری به کارشون ندارم چرا گیر بدم آخه من چرا به شما انگ دیگه بزنم؟ مچکرم برادر این حرفو نگو


-
ساعت12:16---14 دی 1395
اگه وبلاگو نمیخوای حذف کنی .لااقل یه عکس از خودت بزار بشناسیمت.به خدا منظور بدی ندارم.(اسممو ننوشتم که اگه سوءتفاهمی پیش اومد.نظرت نسبت به من عوض نشه).منظورم از عکس عکس بزرگ سالیته.که فکر نکنی بچه بازم.اون موقع زیبا بودی الان که زیبا نیستی که بخوام بهت نگاه بد داشته باشم.فقط برای کنجکاوی این درخواستو کردم.خدا پیامبر سرم میشه.
پاسخ:نه ولش کن تو منو پسر زشت بدون اصلا فایده ای نداره منظورم از نوشتن وبلاگ زیبایی خودم نبود فقط زجرهایی که کشیدم میریختن در قالب زیبایی نوجوانی سربازی اذیت پدری و این چیزا، تو تصر کن من عکسمو بزارم یکی پیدا میشه میگه محمد باقر اگه داستانو ادامه ندی من این عکستو ویرایش میکنم یه بدن لخت بهت میچسبونم بعد تو اینترنت پخش میکنم آبروت بره پس هر چی گفتم بهش عمل کن. من چیکار میتونم بکنم؟


-
ساعت12:04---14 دی 1395
کلا وبلاگو میخوای حذف کنی؟
پاسخ:نه حذف نه همین که ناراحت بشم میام مینویسم فقط کوتاه مثل همین پست ، البته خیلی کم میتونم بیام


شوگان
ساعت21:33---11 دی 1395
سلام یه جوری جواب کامنت قبلی منو دادین که انگار منو میشناسی حالا ولش کن. اگه هم شناخته باشی به روت نیار

راستش چرا دروغ بگم من ازینکه با وجود وقت کمی که داری بازم حوصله میزاری و جواب کامنتای طولانی منو میدین خیلی خوشحال میشم من شما رو تقریبا میشناسم چون از خیلی وقته نوشته های شما رو میخونم و شما هم منو میشناسی ولی دیگه نمیخام اسمی از سن و دوستی و اینا بیارم چون توی مجازی دوستی غیرممکنه

من طرفدار شاد بودن هستم حتی اگه تظاهر به شادی باشه

حالا بی خیال

درمورد آپ جدیدت بگم که بخداوندی خدا طرف مقابل قانع هم نباشه ولی فهمیده باشه کافیه چون اگه کسی فهمیده باشه دیگه براحتی بقیه خوبیها رو هم بدست میاره

ممنون و موفق باشی منتظر نوشته های بعدی شما هستم
پاسخ:نه به خدا نمیشناسم ولی معلومه که پسر خوبی هستی ،اگه منو میشناسی قبلا هم ادرس psrvnhos رو ادامه میدادم اونجا هم همین داستان رو مینوشتم اذیتم کردن بستم و بعد از یه سال این ادرس ادامه دادم
اگه به کسی بگه این لباس گرونه ولش کن 500 هزار قیمتشه بفهمه بگه اره ولی این دفه رو بخریم و بقیه چیزارو هم بفهمه ولی قانع نباشه که پدر و مادر باید همه چیزشو بده و اینو بخره چه فایده؟؟؟؟؟ میفهمه ولی به داشته هاش قانع نیست بازم میخواد فایده چیه؟ مچکرم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 11 دی 1395برچسب:به قلم محمد باقر ,,, واقعیت زندگی, ] [ 15:20 ] [ محمد باقر ] [ ]